دیشب یه پیامک برای مادرم اومده بود که به درک واصل شدن سلمان رشدی رو تبریک میگفت. نمیدونم این خبر درسته یا نه ولی اگه واقعی باشه یه چیزایی رو برام روشن میکنه. سلمان رشدی کسی بود که چند سال پیش به خاطر نوشتن یه کتاب خونش مباح شد. میگن از اون موقع تا حالا با محافظت شدید زندگی میکنه و همه ی ترورهایی که برای کشتنش انجام شده ناموفق بوده. اون موقع ها این موضوع خیلی داغ بود، با کت استیونس که تازه مسلمون شده بود مصاحبه میکردن و میخواستن نظرش رو درباره ی مرگ اون بدونن. خیلی از مسلمونا از کارش خشمگین بودن و مرگش رو میخواستن. مدت ها بود که موضوع فراموش شده بود تا دیشب. الان که دارم اینا رو مینویسم از ته دل میخوام که حالش خوب باشه. من طرفدارش نیستم، توهین به عقاید دیگران اصلا کار درستی نیست ولی از نظر من مرگ مجازات خوبی براش نیست.
نمی دونم فقط مسلمونا اینجورین یا اینا تبلیغات ضد اسلامیه. بعد از انتخابات سال 88 داشتم تجمع مردم توی خیابون انقلاب بعد از اون روز عاشورا رو تماشا میکردم که شعارهای مردم بعد از سخنرانی نه چندان جالب سعید حدادیان رو شنیدم، مردم یک صدا فریاد میزدن «مرگ بر موسوی». با خودم فکر میکردم اگه موسوی الان اینجا بود، بدون محافظ وسط مردم چه اتفاقی براش می افتاد. من توی جریانات اون سال طرف هیچ کس نبودم. توی راهپیمایی ها شرکت نمی کردم، چه این وری چه اون وری. به نظرم مسخره بود چرا مردم باید برای دو نفر این قدر خودشون رو به آب و آتیش بزنن. از خودشون که می پرسیدم می گفتن بحث فرد نیست، بحث عقیدست. چقدر آدم کشته شدن، از این طرفیا، از اون طرفیا. چقدر آدم کتک خوردن، چه جاهایی که آتیش نگرفت، چه خرابی هایی که به بار نیومد.
آدمایی که کشته شدن، چه از این وریا چه از اون وریا، به اول اسمشون یه شهید اضافه کردن، عکسشون رو قاب کردن گذاشتن رو دیوار و بعدم... بعدم هیچی. چی به خودشون رسید؟ خونه ابدی، زودتر از اونی که خودشون انتظار داشتن. اگه اون ور دنیای دیگه ای باشه شاید ضرر نکردن، ولی اگه نباشه چی؟
تو این دنیا، توی این روزهای کوتاه عمرمون ما فقط یاد میگیریم با هم بجنگیم، به خاطر چی؟ به خاطر شرف، غیرت، پول، حسادت ...................
می دونی چرا عیسی گفت وقتی کسی بهت سیلی زد گونه ی دیگرت رو به طرفش بگیر؟ چون اگه این کارو بکنی کمتر کسی پیدا میشه که انقدر پرو باشه که بازم بهت سیلی بزنه. عیسی میگه اگه فقط به اونایی محبت کنی که تو رو دوست دارن پس چه فرقی با ظالما داری، چون اونا هم این کار رو می کنن. این به تجربه به من ثابت شده که حتی وقتی به بدترین آدم ها هم محبت کنی بالاخره تسلیم محبت تو میشن. این چیزیه که تو دین مهر و محبت آموزش داده میشه. من نمیگم مسیحیا بهترین آدمای روی زمینن. از قضا معروف ترین جنایت کارایی که لااقل من یکی میشناسم مسیحین ولی...
تو دین اسلام قصاص وجود داره. آره من عدالت جویی رو در دین اسلام ستایش میکنم ولی آیا تمام جنگ ها و جنایت هایی که تو این 1400 سال اتفاق افتاده فقط به خاطر عدالت جویی بوده؟ مثلا الان که صدام مرده چی عوض شده؟ دل مردم خنک شده؟ مامانم میگه وقتی زمان جنگ خواهرت صدای آژیر خطر رو میشنید از ترس میرفت پشت پرده قایم میشد. شاید فکر میکرد اونجا موشک ها نمیبیننش، درست مثل کسی که در انتظار مجازاته ولی نمی دونه چه کار بدی کرده. فقط خواهر من نبود، هزاران بچه تو اون شرایط بزرگ شدن تو اون فضای وحشت و پر از استرس. همکلاسی یکی از دوستای من فرزند شهیده، یکی از موشکای صدام درست خورده بود به بیمارستانی که مادرش داشت برادرش رو به دنیا می آورد و دو تاشون کشته شدن. خب حالا صدام نیست، مادر و برادر اون پسر هم نیست درضمن اعصاب خواهر من هم درست شدنی نیست. چی فرق کرده؟ اعدامشو یادمه، ترحم انگیز بود.
چرا ما یاد گرفتیم با نفرت زندگی کنیم، چرا از مرگ دیگران خوشحال میشیم. ای کاش وقتی برای همدیگه آرزوی مرگ میکنیم کمی بیشتر به مفهوم مرگ فکر کنیم. کمی بیشتر به انسانیت فکر کنیم و کمی لااقل کمی بیشتر به هم عشق بورزیم.
کاش میتونستیم...
پ.ن:
شایعه هلاکت سلمان رشدی تا این لحظه تایید نشده است
خبرگزاری فارس: با وجود انتشار شایعات و پیامکهای هلاکت سلمان رشدی که به صورت وسیعی در میان عموم مردم صورت گرفت، این خبر تا این لحظه توسط هیچ یک از منابع رسمی، دیپلماتیک و رسانههای معتبر محلی و همچنین خبرنگار فارس در لندن مورد تایید قرار نگرفته است.
به گزارش خبرگزاری فارس، روز گذشته در پی انتشار وسیع خبر هلاکت و مرگ "سلمان رشدی" نویسنده مرتد انگلیسی هندی تبار، با وجود پیگیریهای خبرگزاری فارس این خبر توسط هیچ یک از منابع رسمی، دیپلماتیک و رسانههای معتبر محلی و همچنین خبرنگار فارس در لندن، تا این لحظه مورد تایید قرار نگرفته است.
تا حدودی درست می گی اما یجاهایی ر واقعن بی منطق نوشتی
همه می دونن جنگ بده ، نفرت بده انتقام بده اما یجاهایی جنگ برای صود کردن نیس برای جلوگیری از ضرره
نفرت گاهی اوقات باعث انگیزه میشه برای انتقام
و انقام
انتقام بعضی اوقات باعث میشه از ظلم بیشتر جلوگیری بشه
عیسی مسیح میگه اگر فردی بر گوشت تو سیلی نواخت طرف دیگر چهره ات را به سوی وی برگردان ولی خب این زمانی جواب می ده که تو داری با یک فرد حقیقی رودررو میشی نه یک فرد غائب
فرض کن من تا بحال تو رو ندیدم
ولی خونمو بتو اجاره دادم
هر ماه یکی می آد از تو پول میگیره که اون طرفم از من حقوق می گیره
من هعی بتو می گم پول بیشتر تو عم میگی باشه
به عناوین مختلف ازت کلاه برداری می کنم وقتی عم میبینم که تو هعی ا میآی بیشتر این کار و می کنم
تا آخرش دیگه می بری مجبور میشی بری ولی اگه نتونی بری چی ؟
مقاومت نمی کنی ؟ نمیری شکایت کنی ؟
حالا فرض کن قاضی عم طرف من باشه دیگه ببین چی میشه
انی وی از کجا به کجا رسیدم بیخیال موفق باشی
من تقریبا با نود درصد حرفات موافقم. من نمیگم جنگ بده. همونطور که گفتم من عدالت جویی رو تو اسلام ستایش میکنم. قصاص در خیلی مواقع لازمه اما من معتقدم نباید لزوما مرگ باشه. ما همیشه یا افراط میکنیم یا تفریط. محمد نگفت راه بیفتید و مردم رو تو خیابون بکشید ولی متاسفانه مسلمونا این طوری برداشت کردن همونطور که عیسی نگفت اجازه بدید حقتون پایمال بشه. نمیدونم شنیدی یا نه که وقتی عیسی وارد اورشلیم شد و دید که صرافا و رباخوارا توی هیکل سلیمان مشغول خرید و فروشن عصبانی شد و اون ها رو از اونجا بیرون انداخت و گفت اینجا محل عبادته نه جای دزدا، میخوام بگم عیسی هم عصبانی میشد، از ظلم بیزار بود ولی سعی میکرد تا اون جایی که ممکنه با مهر و محبت همه چیز رو حل کنه و خشونت رو در آخرین مرحله مورد اجرا میذاشت
اگه قرار باشه راه رو برای ظالم ها باز کنیم دنیا دیگه جایی برای زندگی نخواهد بود.
در هر حال همه ی این ها واسه این بود که بگم من باهات موافقم فقط معتقدم اول عشق و دوستی، اگه جواب نداد راه های دیگه رو امتحان میکنیم، تازه خشونت هم خیلی وقتا جواب نمیده. یه مثال میزنم قصاص تجاوز تو ایران اعدامه پس قضایای کاشمر و خمینی شهر و... و تازه هزار تا اتفاق دیگه که از ترس مردم تو رسانه ها اعلام نمیکنن چیه؟ مگه اونا نمی دونستن اگه دستگیر بشن چه اتفاقی براشون می افته؟ البته متاسفانه قضیه ریشه ای تر از این حرفاست. نمیشه به این راحتی ها نتیجه گیری کرد.
یه پست شد!!!
منم طرفدار کینه توزی و خشونت نیستم.
زندگی آزادانه و دموکراسی رو ستایش می کنم.
ولی از جهتی موافق این دیدگاه یک سیلی دیگه نیستم .
یک جاهایی که خودت خوب میدونی(مثلا همون شراطی که من پولم از دست رفت) به نظرت چرا شعور اون آدما نرسید؟من که این همه باهاشون مدارا کردم...
ماتریونای عزیز
آدم ها در بیشتر مواقع متاسفانه آدم نیستند و حاضر نیستند چیزی که حقشون نیست رو پس بدن...
ما ناگزیریم بجنگیم تا به دست بیاریم.
ما ناçیریم بجنگیم که حقمونو از دست ندیم.
ولی در کل این زنده باد مرده بادها رو هیچ وقت نتونستم درک کنم...یک مشت اسکل که به یک مشت اسکل دیگه که نقشی تو زندگیشون ندارن کینه ورزی می کنند.
یعنی نظام گهی داریم. نظامی که هر طور بخواد افکار مردم رو بازی میده .نظامی که از اعتقادات مذهبی مثل سلاح برای به زانو درآوردن محالفاش استفاده می کنه.
ننگ بر چنین نظام و چنین مذهبی.
کاتیای عزیز دلم، معنی این جمله ی عیسی در حقیقت به وسیله مسلمونا تحریف شده تا باهاش مسیحیا رو زیر سوال ببرن. همونطور که میدونی من طرف هیچکدومشون نیستم و سعی میکنم! طرف حق باشم. در اینجا متکلمای مسیحی خیلی خوب جواب مسلمونا رو دادن و گفتن که به همین خاطره که دین ما دین محبته و دین شما دین خشونت. ببین کاتی یادته یه بار با اون یارو درباره سیاهای امریکا صحبت کردیم؟ سیاهای امریکا واقعا خطرناکن ولی چرا؟ چون تو کشوری بزرگ شدن که بهشون بی توجهی شده، بهشون ظلم شده. اگه از اون اول با مهر و محبت بزرگ میشدن شاید هیچوقت به این روز نمی افتادن. صحبت در این باره خیلی زیاده منم حرف زیاد دارم. اگه دیدمت بهت میگم. اینجا جا نمیشه.
میدونی همه کشورها عقایدشونو با چکش تو مخ مردم فرو میکنن ولی ج ا دیگه الگوی همه کشورهاست. فاگ بر این قدرت که چشم همه رو کور کرده.
خب طبیعیه که منم موافق خشونت و این جور بساطا نیستم. اما در مورد سلمان رشدی و بند و بساط چند تا نکته هست.
یکی این که باید اول کتاب رو بخونی تا بدونی این طرف نظرشو نگفته. صرفا عقیده یه عده آدم دیگه رو لجن مال کرده!
بعدشم این که تو باید هرچیزی رو ینی هر حکمی یا حرفی رو در کانتکست خودش ببینی.
اسلام یه کله گنده داره که اسمش خداست. این جناب خدا می گه من شماها رو آفریدم برای این که به کمال انسانیت تون برسید و این حرفا. بعد می گه چی؟ می گه شما اگر به این شرایط نرسیدید ینی هدایت نشدید. نه که حیوان ها! نه! حیوون شرف داره به شما. می گه شما دیگه مردید!
بعد اگر یکی با این حقیقت آشنا نباشه که خدا و به تبع اون اولیا خدا تا آخر عمر به طرف وقت می دن حقیقت رو پیدا کنه اگر کرد که نکرد اگر نکرد هم خب نکرده دیگه! اما یه جایی هست که میبینی طرف به حقیقت رسیده و ازش رو برگردونده. باز این جا هم اگر بی خیال گمراه کردن(در کانتکست اسلام) بقیه بشه بازم خب تا دم مرگ فرصت داره اما اگر دلش نخاد بی خیال شه اون وقت شمای خدا یا ولی خدا با چی طرفید؟ با یه مرده که داره سعی می کنه دیگرانم از زندگی ساقط کنه! نتیجه: اجازه می دی که همه رو ساقط کنه یا اون یک نفر رو که حجت براش تمام شده اما بازم رو بر می گردونه و ضمنا بی خیال آدمای دیگه نمی شه رو به حقیقت وجودیش که یه مرده است می رسونی تا حداقل بقیه زندگی کنن؟
بازم می گم خیلی ساده همه چیز رو در کانتکست اسلام ببین. همون طور که حرف حضرت عیسی رو تو کانتکست خودش می بینی.
راستی هی خواستم نظرمو در مورد وبلاگ بهت بگم حضوری که نشد! حالا می گم!
اون متن شمشیر و کوهستان رو خیلی دوست داشتم. طبیعیه که با متنت در مورد امام خمینی حال نکردم!
فقط باید یه سری حرفای نگارشی با هم بزنیم!
میدونی صحبت در این باره زیاده باید حضوری گفت.
.
.
میدونستم اون پست رو دوس نداری، در هر حال من نظر بهتری نسبت به امام خمینی دارم در مقایسه با رهبر جدید بیخیال واردش نشیم بهتره
دوست دارم نظرت رو درباره نگارشم بدونم. تجربت زیاده